محمد کاسبی: خبرنگاران و منتقدان به داد سینما برسند
تاریخ انتشار: ۲۵ تیر ۱۳۹۶ | کد خبر: ۱۴۰۴۸۱۰۷
بازیگر سریال خوش رکاب گفت:من برخی از این به اصطلاح فیلمها را میبینم و به خودم میگویم که اگر به من پیشنهاد میشد قطعاً آن را رد میکردم. بعد میبینم که همان فیلم به فروش ۱۵ میلیارد تومانی میرسد.
به گزارش مشرق، محمد کاسبی بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون که از سال 61 با بازی در فیلم مرگ دیگری به عرصه سینما پا گذاشت و پس از آن با سریال خوش رکاب محبوبیتی دوچندان در میان مردم پیدا کرد در خصوص فعالیتهای اخیر خود در عرصه بازیگری گفت: در حال حاضر به مدت پنج ماه است که بازی در سریال سر دلبران به کارگردانی محمدحسین لطیفی را در کنار دوستانی همچون جعفر دهقان و جهانبخش سلطانی پشت سر میگذارم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با تاکید بر کیفیت بالای سریال سر دلبران افزود: این مجموعه در حال حاضر مرحله تولید و فیلمبرداری را پشت سر گذاشته و به احتمال فراوان تا ۴ ماه دیگر هم ضبط آن به طول خواهد انجامید. در ابتدا قرار بود سریال سر دلبران برای ماه مبارک رمضان سال گذشته آماده شود، اما با توجه به سنگین بودن پروژه و همچنین تاکید محمدحسین لطیفی مبنی بر ساخت سریالی با کیفیت به آن زمان نرسید.
بازیگر فیلم رفقای خوب طولانی بودن زمان تولید این مجموعه را دلیلی بر کیفیت بالای آن خواند و بیان کرد: این سریال کار پربازیگری بوده و محمدحسین لطیفی هم با دقت و صبر زیادی آن را جلوی دوربین میبرد. صبر و تاملی که فکر گروه کارگردانی و بازیگران پشتش بوده و این کار را از سایر آثار جدا خواهد کرد. به شخصه از روند تولید بسیار راضی بوده و امیدوارم مخاطب با سریال ارتباط برقرار کند.
وی در خصوص زمان احتمالی پخش سریال سردلبران اذعان کرد: به نظر من بهترین زمان برای پخش سر دلبران با توجه به مناسبتی بودن آن و حال و هوای ماه رمضان، رمضان سال آینده است. البته با توجه زمان باقی مانده از فیلمبرداری و مراحل پس از تولید تا همان موقع هم آماده میشود. این زمان برای پخش بسیار مطلوب است مگر اینکه مجبور باشیم در زمانی دیگر و به دلایل نبود برنامه آن را روی آنتن ببریم.
بازیگر سریال خوش رکاب با اشاره به روند نادرست تولید برخی آثار سینمایی و تلویزیونی تصریح کرد: واقعاً از بازی در برخی مجموعهها خسته شدهام و دیگر نمیخواهم به هیچ وجه چنین آثار نازلی را تجربه کنم. بعضی فیلمسازان هستند که هر روز ۱۰ تا ۱۵ دقیقه کار را میبندند و این به نظر من به هیچ وجه قابل دفاع نیست. این کارها به نوعی سریدوزی است و قطعاً محصول بدقوارهای را تحویل مخاطب میدهد. به همین دلیل مخاطب این آثار را پس زده و اکثر کارها بدون هیچ محتواو عمقی اکثراً شبیه یکدیگر هستند.
وی رواج تله فیلمسازی را یکی از دلایل تولیدات سرسری خواند و ادامه داد: من نمیفهمم برخی از دوستان چگونه با این سرعت یک اثر را آماده میکنند. مثلاً در سینما به صورت نرمال ۴۵ روز برای یک فیلم زمان در نظر میگرفتند، ولی از زمانی که ساخت تله فیلمها رواج پیدا کرد همه چیز به هم ریخت و بسیاری از این دست آثار طی ۱۰ روز فیلمبرداری میشدند. این اتفاق متاسفانه در برخی سریالها هم تسری پیدا کرد و به این آثار نیز ضربه مهلکی وارد آورد. چطور میشود اثری ده روزه اتفاق کیفی را رقم بزند؟ متاسفانه برای این آثار هزینههایی میشود که اکثراً بازگشتی هم ندارند.
بازیگر سریال مریم مقدس هنرمندان را موظف به رعایت حقالناس دانست و افزود: ساخت آثار سریدوزی و سریع که ضعیف هم هستند دور ریختن بیتالمال مردم است و حقالناس محسوب میشود. این سازندگان در قبال مردم مسئول هستند و حتماً در آن دنیا جواب پس میدهند. دوستان فکر نکنند که فقط بابت گناهان در آن دنیا بازخواست میشوند. مسئولین فرهنگی باید بدانند بابت رقم به رقم بودجهای که از بیتالمال هزینه میکنند باید در محضر خداوند پاسخگو باشند. خدا را شکر میکنم که همواره بازیگر بوده و هیچ وقت چنین مسئولیت سنگینی را نداشتهام.
وی ارتباط درست با مخاطب را وظیفه هر اثر دانست و بیان کرد: شما وقتی اثری تولید کنید که مخاطب نداشته بابت یک ریال هزینه تولید آن اثر هم مسئول هستید. کار هنری زمان مناسب و فکر درست میطلبد و من خوشحالم که لطیفی در سر دلبران به درستی کار را با فکر و صبر کامل انجام میدهد.
بازیگر فیلم نفوذی حضور برخی تهیهکنندگان را عاملی برای انحراف در کیفیت آثار توصیف کرد و اضافه کرد: در یک فیلم استاندارد روزانه دو یا سه دقیقه در طی روز فیلمبرداری میشود، اما برخی تهیهکنندگان هستند که با فشار بر کارگردان وی را به زمان کمتر سوق میدهند تا مجبور شود پروژه را در زمانی کمتر تولید کند تا هزینهها کمتر شود. این اتفاق بدون شک به تولید اثری بیکیفیت منجر خواهد شد، اثری که مخاطب نیز آن را پس میزند.
کاسبی دلیل کم کار شدن خود در سینما را اینگونه توصیف کرد: من سختگیر هستم و هر کاری که پیشنهاد شود را قبول نمیکنم. در این سالها پیشنهادات زیادی داشتم، اما ملزم نیستم به هر کاری جواب مثبت بدهم. من سعی دارم که همواره کار خوب انتخاب کنم زیرا نسبت به انتخابهایم مسئول هستم و خدا را شکر میبینم که کارهای قدیمی من هم هنوز در شبکههای داخلی و شبکههایی مثل آی-فیلم بارها تکرار و پخش میشود.
وی ادامه داد: این تکرار و موفقیت نشان میدهد اثر کار خود را کرده و خوب بوده و مخاطب باز هم با گذشت زمان آن را دوست دارد. من کار خوب انتخاب میکنم و برای کار خوب هم باید انتظار کشید. نمیگویم که کار خوب کلاً نبوده و تولید نشده، شاید بهتر است بگویم که طی این سالها کار خوب به من پیشنهاد نشده است.
بازیگر سریال سه در چهار با اشاره به فروش میلیاردی برخی فیلمهای سینمایی افزود: اگر بخواهیم معیار فروش زیاد یک فیلم را به حساب موفقیت آن بگذاریم کار درستی نیست. شاید برخی فیلمهای قبل انقلابی را در سینما بگذاریم و فروش چند میلیاردی کنند و مردم برای دیدنشان صف بکشند، اما آیا این دلیلی بر خوب بودن اثر است و یا اینکه جامعه آن فیلم را درست انتخاب کرده است؟ بسیاری از آثار پرفروش سینمای امروز هم متاسفانه در همین جرگه قرار میگیرند.
وی در همین راستا و درباره افت سلیقه مخاطب سینما ادامه داد: ما نمیتوانیم همیشه به سلیقه مخاطب احترام بگذاریم و بگوییم انتخاب آنها درست است. مثلاً همین فیلمهایی که این روزها میفروشند نمونه بسیار خوبی هستند. من برخی از این به اصطلاح فیلمها را میبینم و به خودم میگویم که اگر به من پیشنهاد میشد قطعاً آن را رد میکردم. بعد میبینم که همان فیلم به فروش ۱۵ میلیارد تومانی یا بیشتر رسیده است. با خودم فکر کرده و میگویم با همه عشقی که به مردم دارم بعضی مواقع بد سلیقه میشوند. فروش بالا هیچ وقت نمیتواند ملاک خوب بودن اثر باشد و یا بلعکس فروش کم، دلیلی بر بد بودن فیلم نیست.
بازیگر سریال سردلبران اضافه شدن بخش سینمای هنر و تجربه را اتفاقی مثبت در سینمای ایران دانست و تاکید کرد: سینمای تجربی ما روند بسیار خوبی دارد و فیلمهایی هستند که این روزها در بخش سینمای هنر و تجربه روی پرده میروند. این فیلمها خوب، تاثیرگذار و مفهومی هستند و نفروختن آنها به دلیل هجمه فیلمهای بدنه دلیلی بر بد بودن آنها نیست. اتفاقاً این آثار درجه کیفی بسیار بالایی دارند و باید از آنها دفاع کرد.
وی واژه بفروش بودن فیلم را ویروس این روزهای سینما دانست و تصریح کرد: یک زمانی ما برای دیدن فیلم کلی مشکلات داشتیم و سینماها به کیفیت امروز نبود اما الان زمانه عوض شده و همه چیز در یک گوشی موبایل خلاصه میشود. این روزها مردم دوست ندارند غیر خنده ببیند و تولیدات هم به همین سمت رفته است. همه چیز سریع و لحظهای شده سلیقه مخاطب را عوض کرده و آنها را تنبل بار آورده است.
این بازیگر پیشکسوت سینما و تلویزیون سریال خوش رکاب را بهترین سریال کمدی بعد از انقلاب توصیف کرد و افزود: ما در تاریخ سریال سازی ایران روی دست، خوش رکاب نداریم. خوش رکاب ستارهای در عرصه سریالسازی بوده که همچنان در حال تابیدن است، زیرا در آن سریال در کنار خنداندن مخاطب مفهوم بزرگی در جریان بود. سریالهایی مثل خوش رکاب خیلی سخت در این سالها تکرار شدهاند، زیرا اکثر آثار فقط به خنداندن مخاطب فکر میکنند و مفهوم را کاملاً قربانی این موضوع کردهاند.
وی وظیفه اهل رسانه را در تعیین مسیر درست هنر بسیار بزرگ دانست و ادامه داد: من با این سابقه و تجربه اعتقاد دارم که اگر وضعیت سینما و تلویزیون خوب یا بد است بالای ۸۰ درصد آن بر عهده مطبوعات است و اگر بد شده این صنف هم مقصر هستند. مطبوعات باید خطر را تشخیص داده و با تحلیلی دقیق و عمیق به نظاره آثار بنشینند و با نقدشان موجی را به همراه خود بیاورند و به داد سینما برسند. این دوستان در اولین گام باید به آگاهی بخشی به جامعه و تنویر افکار فکر کنند چرا که وضعین هنر سینما وخیم است.
کاسبی تاثیر مطبوعات را بنیادی توصیف و بیان کرد: مطبوعات باید بیاید و بگوید مثلاً فیلم فلان کارگردان چرا با این محتوا و ساختار مضخرف باید ۱۵ میلیارد تومان بفروشد. خبرنگاران باید مردم را با این قضایا آشنا کنند تا مخاطب نسبت به واقعیتهای سینما آگاه شود. این جا جایی است که باید قلم بی واهمه به میان آید و وظیفه سخت مطبوعات همین جا معنا پیدا میکند.
وی با اشاره به بروز حاشیه و درگیریهای به وجود آمده اخیر بین مطبوعات و هنرمندان تصریح کرد: متاسفانه این روزها رابطه خوبی بین برخی هنرمندان و رسانهها وجود ندارد. شنیدهام برخی دوستان خبرنگار میگویند که اگر ما نبودیم شما نبودید و جایگاه امروز شما به دست ما ساخته شده است. من هم از خبرنگاران این سوال را دارم که شما کجا هستید که وضعیت سینما به اینجا رسیده است؟ یعنی اصلاً شما کجا بودید که وضعیت فرهنگ ایران اینجا رسیده است؟
کاسبی با اشاره سختگیری خود برای انتخاب نقش، مطبوعات را نیز ملزم به رعایت این سختگیری دانست و خاطرنشان کرد: هنر من بازیگری است و سعی میکنم به هرکسی نفروشماش پس در هر فیلمی هم بازی نمیکنم. برخی مواقع دوستان میگویند برو و در فلان فیلم بازی کن که اگر تو نروی بقیه بازی میکنند ولی بدون شک من هیچ وقت شرافت خود را زیر پا نمیگذارم. من تمام این سالها در آرامش زندگی کردهام و همیشه سعی داشتهام تا زندگیام را آلوده نکنم و با انتخاب غلط از مسیر خارج نشوم. از صمیم قلب آرزو میکنم و امیدوارم خبرنگاران هم قدر قلم خود را بدانند، آلوده نشوند و آن را به هر قیمتی خرج نکنند.
منبع: میزانمنبع: مشرق
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mashreghnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مشرق» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۴۰۴۸۱۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
از سینمای متفکر به فیلم های کمدی رسیدیم
به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، وقتی عمیق و موشکافانه به موضوع نگاه کنیم، خواهیم دید تاثیر نامطلوب این ماجرا در دراز مدت به مراتب بیشتر از سودی است که حاصل سینما میشود؛ از گسترش نفوذ تفکر سرمایهداری تا محدود شدن سینمای ایران به ژانر کمدی ارائه تصویر نامناسب از سینمای ایران دردنیا و... بخشی از نتایج تبلیغات گسترده فیلمها در شبکههای ماهواره است.
روزنامه اعتماد با محمدمهدی عسگرپور، رییس هیاتمدیره خانه سینما در همین باره گفتوگویی انجام داده و نظرش را درباره تبلیغ فیلمها در شبکههای ماهوارهای جویا شده است که ادامه میخوانید:
جناب عسگرپور! بحث درباره تبلیغات فیلمهای سینمای ایران در شبکههای ماهوارهای فارسیزبان، به امروز و دیروز و امسال و پارسال مربوط نمیشود و اصلا نکته جدیدی در سینمای ایران نیست، اما همانطور که میدانید این موضوع از سال گذشته رویکرد جدیدی پیدا کرده است، نظر شما درباره این موضوع چیست؟
همانطور که اشاره کردید، بحث تبلیغات در شبکههای ماهوارهای قدمت دارد، قبلتر محدودیت زیادی روی این تبلیغات اعمال میشد اما در حال حاضر این محدودیتها ظاهرا کمتر شده است، این موضوع از جایی شروع شد که تهیهکنندگان، تولیدکنندهها و پخشکنندهها احساس کردند از کانالهای داخلی برای معرفی فیلمشان به جایی نمیرسند و نمیتوانند از امکانات داخلی که در گذشته کارایی داشت بهره ببرند، امکانات داخلی در گذشته کارایی داشت و محدودیت کمتر داشت اما در حال حاضر کارایی خیلی کمی دارد و در عوض محدودیت زیادی دارد، پس تصمیم گرفتند برای تبلیغات فیلمشان به دنبال امکاناتی باشند که کارایی داشته باشد. اگر نمودار این اتفاق را رسم کنید خودتان متوجه میشوید مجموعهای از عوامل
در کنار هم قرار میگیرد و دست به دست هم میدهد تا فیلمساز به شبکههای ماهوارهای پناه ببرد. رویکردی که قبلتر تجربه نشده در حال حاضر این است که سینماگران از صداوسیما به عنوان بازوی تبلیغاتی نمیتوانند بهره ببرند، ضمن اینکه اقبال به شبکههای صداوسیما هم کم است وازطرفی صدا وسیما عمدتا محصولات خاصی مدنظر دارد و برای همان فیلمها تبلیغ میکنند از امکانات شهری هم که هیچ کمکی به سینماگران نمی رسد، برای سینماگران تنها امکان معرفی فیلمشان کانالهای ماهوارهای باقی میماند.
انگار تبلیغ فیلمها برای یک تعداد فیلم است.
نکته مهمی که نباید از نظر دور داشت این است که تبلیغات ماهواره برای یک تعداد فیلم کاربرد دارد و برای دیگر فیلمها شاید موفقیتی نداشته باشد.انگار که در و تخته با هم جور شده باشند فیلمهای پرمخاطب در این شبکهها تبلیغ میشوند، البته بده و بستانی هم این وسط صورت میگیرد و راه برای تبلیغ فیلمهای کمدی بیشتر باز میشود، اینکه این مسیر تا کی ادامه دارد و در ادامه به چه شکلی صورت میگیرد، نمیشود پیشبینی کرد امافارغ از کیفیتی که فیلمها دارند که ماآنهارا د وست داشته باشیم یا دوست نداشته باشیم هراثری امکان تبلیغ باید داشته باشد. صاحب اثرباید مسیری را برای معرفی محصولش باز کند وقتی در داخل کشورمان بیشتر امکانات و درها به روی فیلمسازان بسته است و فضای تبلیغات فیلمها در خدمت یکسری محصولات مختص حاکمیت است راهچارهای برای فیلمسازان باقی نمیماند. بهرغم اینکه مدیران دولتی (سینما) جلسات مکرر با مسوولان رسانه ملی بگذارند و از جلساتشان عکس بگیرند و تفاهمنامه هم امضا کنند اما در عمل میبینیم این تفاهمها اجرایی نشده کما اینکه الان تعاملات به صفر نزدیک است.
بحث خروج سرمایه از کشور و هزینهای که برای شبکههای ماهواره میشود دراین مسیر چقدر اهمیت دارد.
حتما موضوع مهمی است، حتما اگر تهیهکنندگان سینمای ایران امکانات داخلی کارآمد برایشان فراهم میشد، فضای داخل کشور را به تبلیغات در رسانههای خارج ترجیح میدادند. وقتی مجاری تبلیغ در داخل بسته و بیکیفیت میشود و از سوی دیگرتبلیغات در شبکههای ماهوارهای هزینه کمتر و کارایی بیشتر را متوجه صاحب اثر میکند، سینماگر خود به خود به خارج از کشور سوق داده میشود.
در لابهلای صحبتتان اشاره کردید که بده و بستانی بین تبلیغ فیلمها و ماهوارهها صورت میگیرد. بیشتر در این خصوص توضیح میدهید؟
به این معنی که تبلیغات فیلمهای ایرانی برای شبکههای ماهوارهای سود خوبی دارد، یعنی با افزایش مخاطب آنها همراه میشود، شما دقت کنید در چند سال اخیر صداوسیما که با افت مخاطب همراه بوده اما شبکههای ماهوارهای پرمخاطبتر شدند، کشور همسایه ما ترکیه در صادرات سریال رتبه بسیار بالایی دارد و این باعث میشود فعالیتها در این کشور گسترش پیدا کند یا در کشور کره، در ساخت سریالهای پرمخاطب موفق بوده. وقتی شبکههای ماهوارهای اقدام به پخش این سریالها میکنند با رشد مخاطب همراه میشوند. تقویت شبکههای ماهوارهای باعث میشود سینماگران ما هم به سمت آنها بیشتر گرایش پیدا کنند و این باعث میشود تبلیغات به سمت ماهوارهها بیشتر شود واین یعنی تعامل.
متاسفانه در داخل کشور نه تنها چنین تعاملی اصلا وجود ندارد که اصلا به گسترش فعالیت و تقویت رسانه ملی فکر نمیشود، اما آقای عسگرپور تا به اینجا بیشتر درباره سطح ماجرا صحبت کردیم، یعنی دریافتهای مستقیم از تبلیغات فیلمها در ماهوارهها را بررسی کردیم، اما اینجا بد نیست کمی زیربنایی به این ماجرا بپردازیم، شما اشاره کردید اگر نمودار رسم کنیم تمام راه های فیلمسازان به خارج میرسد، ولی ما هم برای شما از جنبه دیگر نمودار رسم میکنیم و از تناقضها و تبعیضها در این نمودار می گوییم. اگرچه در وهله اول این فروش قطعا برای بخشی از سینمای ایران مفید است اما پرسش اینجاست چرا مدیران سینما این فروش را به دوران مدیریت خود نسبت میدهند و این فروش را از عملکرد مطلوب خود ناشی میدانند؟ مگر سهم عمده فروش از تبلیغات ماهواره نیست؟ مگر ماهواره در معنای کلی کلمه امر مذمومی نیست؟ آیا این تناقض نیست؟
به عقیده من تبعاتی که این ماجرا دارد بسیار مهم است.
از سوی دیگر پرسشی که مطرح می شود اگر مدیران به دنبال گردش اقتصاد و فروش فیلمها در سینما هستند چرا از اکران و نمایش فیلمهای اجتماعی خوب مثل برادران لیلا و تفریق و... جلوگیری میکنند؟ اگر فروش خوب است چرا سینمای اجتماعی را محدود کردند؟ چرا قاطبه سینماگران شاخص اجتماعی امروز بیکار هستند و نمیتوانند کار کنند؟ این تناقض نگرانکننده نیست؟ به عنوان مثال اکران فیلم اجتماعی از رخشان بنیاعتماد یا اصغر فرهادی آنهم بدون تبلیغ در ماهواره، آیا پرفروش نخواهد شد؟ چرا این فیلمسازان نباید امروز فیلم بسازند؟ اصلا اگر فروش خوب است چرا تبلیغ در ماهوارهها را رسما اعلام نمیکنند؟
اتفاقا معتقدم در دورهای هستیم که مخالفین سینمای متفکر ایران که مایلند شمایل غیرعمیقی ازسینمای چند دهه گذشته وجود داشته باشد، با بخشی از آقایان حاکمیت در کنار هم قرار گرفتند و با هم خواسته یاناخواسته همجهت شدهاند. به بیانی دیگر مجموعهای از حاکمیت نظری دارد و بیشتر اوقات درحدشعاراز ارزشها میگوید بدون اینکه توان توضیح درست داشته باشد با سینمای متفکر که غالبا دیدگاه انتقادی دارد مقابله میکنند، در خارج از کشور هم طی چندسال گذشته جریانهایی شکل گرفته که مایل است سینمای تفکربرانگیز ایران حضوررسمی نداشته وحالا این دو جریان در کنار هم به سینمای ایران لطمات جدی میزنندهرچند در ظاهر با هم مخالفند اما در عمل کنار هم هستند، در پاسخ به سوال شما باید بگویم که بله فعلا بخش مهمی از سینمای ایران فعال نیست. عده ای از فروش فیلمها سودهایی میبرند که اتفاقا نوش جانشان، در شرایطی قرار گرفتیم که اگر نقد میکنیم باید بلافاصله تمجید هم کنیم، چون معمولا از جانب مدیران کم تسلط سطحینگر به منتقدان وضع موجود حمله میشود که شما با موفقیت همکارانتان مخالفید و شما اساسا با موفقیت سینما مخالفید و به این نحو سینماگران را به جان هم میاندازند، به همین دلیل لابهلای صحبتم میگویم که باور کنید از فروش فیلمهای همکاران خوشحالم اما وقتی حرف از رونق میزنیم این واقعا مربوط به بخش نسبتا کم سینمای ایران میشود. مفهوم و واژه رونق گستردگی دارد و ما وقتی از رونق صحبت میکنیم از یک صنعت حرف میزنیم. از رونق صحبت میکنیم اما نزدیک به ۷۰درصد همکاران کارگردان ما چندسال است که بیکارند. این کجایش اسم رونق دارد؟ البته تعداد زیادی از سالنهای سینما به واسطه بعضی فیلمها پرمخاطب میشود که این میشود سود صاحبان سالن ولی تعداد کمی از کارگردانان و تهیهکنندگان ما کار میکنند، حتی تعداد کمی از بازیگران ما کار میکنند. شما به فیلمها و سریالها نگاه کنید، چند بازیگر هستند که در حال حاضر مشغول به کار هستند پس بقیه کجا هستند؟
این اسمش را میتوانیم رونق بگذاریم؟
رونق بخشی ازسینماست ونه سینما به مفهوم کلی، به نظر من مسوولان لطف کنند واژه رونق را اینقدر به کار نبرند.این اعداد و فروش سالن های سینما بخش کمی از کل مجموعه سینما را شامل میشود، در صورتیکه در حال حاضر میبینیم به جای آنکه زمینهای ایجاد شود تا کورسوی امید ایجاد شود تا بقیه اهالی سینما هم بتوانند کار کنند اما جریان نظارتی به گونهای عمل میکنند که تنها بخشی از سینما فعال است و بخش زیاد دیگری غیرفعال، اینکه اسمش رونق نیست، درحالی که مزیت نسبی فرهنگی و هنری سینمای ایران با سینمای جدی و تفکربرانگیز بوده است که من معتقدم این بخش را در حال حاضر به مقدار بسیار زیادی از دست دادیم، مگر اینکه فیلمسازان با شرایط اقتصادی و روحیات خودشان فیلمی تولید کنند و در دنیا منتشر کنند که آن قسمت از سینما کارکرد خودش را دارد، ولی درخصوص فیلمسازان صاحب اصول وسبک عملازمینهای برای فعالیتشان وجود ندارد و اگر هم بخواهند فعالیت کنند، نمیتوانند چون قواعدی که در سینمای ایران در حال حاضر وجود دارد با قواعدی که آنها به آن پایبند هستند فاصله دارد و به آن تن نمیدهند.
اینجا همان جایی است که همان دو جریانی که گفتم برای از بین بردن بخش مهمی از سینمای ایران که حضورشان مزیت نسبی است همگام میشوند.امیدوارم سازندگان فیلمهای پرفروش فراموش نکنند که بخشی از امکان فعالیت مستمری که برای آنها به وجود آمده مرهون فعالیت درخشان فیلمسازان روشنفکر و متفکر است که مسیررابرای سینمای پرآوازه ایران شکل داده تا برای جریانهای مختلف محترم شمرده شود، تصور اینکه به تدریج سینمای متفکر از زیست بوم سینمای ایران حذف شود و بقیه این زیست بوم که فعلا مترادف شده با فیلمهای کمدی بتواند بار فرهنگی سینما را به دوش بکشد بسیار سادهانگارانه است.
جالب، سکوت مدیران در این باره است.
مدیران که فعلا تلاششان روی فروش بالا به هر قیمتی است و ظاهرا آنقدر پروانه ساخت فیلم کمدی صادر شده یا درخواست شده که خودشان به این موضوع پی بردند.
حتی اعلام کردند که دیگر فیلم کمدی در اولویت ما نیست و گفتند درخواست پروانه ساخت برای فیلم کمدی ندهید.
الان سینما یک مدل خاص رواج پیدا کرده است، قبل از انقلاب میگفتند مرحوم بیک ایمانوردی درسال چند فیلم همزمان با هم کار میکرد طوری که ممکن بودبا همان لباس فیلم اول سر فیلم دوم و سوم هم حاضر میشد، الان شما نگاه کنید اکثر پلان فیلمهای پرفروش خیلی شبیه هم شدهاند، (باز اینجا تاکید میکنم که این نوع فیلمها باید ساخته شود و فروش داشته باشند) ولی کیفیت هم باید داشته باشند یا نه؟ البته من بیشتراین مشکلات را از نگاه وعملکردمدیران می بینم که نگاه بلندنظرانه به اداره سینما ندارند تا زمینه ایجاد شود که فیلمسازانی که مزیت نسبی برای سینما هستند هم فعالیت کنند. غمانگیزتر آنجاست که امروز بخش رسمی سینما که تریبون دارند به بخش دیگر و ارزشمند سینما حمله میکنند. شما به فهرست چهل ساله سینمای ایران و فیلمهایی که در سینمای ایران ساخته شده، نگاه کنید ببینید از کجا به کجا رسیدیم.
اتفاقا به نکتهای اشاره کردید که مدنظر ما بود. دورهای بود که عباس کیارستمی پرچمدار سینمای ایران بود، درحالی که الان سینمای کمدی فاقد کیفیت پرفروش میشوند و مدیران از این فروش فخر میفروشند و فیلمهای کمدی پرچمدار سینمای ایران شده و جهان هم ما را با این فیلمهای کمدی رسمی میشناسد. جناب عسگرپور! نیک میدانید اگر ما به تبلیغات فیلمها در ماهوارهها ایراد میگیریم بخشهای مختلف دارد. یک بخش هم همین نگاهی است که جهان به سینمای ایران از طریق ماهوارهها دارد.
در دهه شصت زمانی که جنگ بود مدیران ما تلاش کردند ارتباطات بینالمللی برقرار کنند درحالی که ایران درگیر جنگ با عراق بود بخش فرهنگی کار خودش را بکند و ایران با فیلمهایش در جهان شناخته شود و نگاهها به سمت ایران باشد. اواخر دهه شصت بود که هفته فیلم ایران در امریکا برگزار شد و تعداد زیادی از فیلمسازان شناخته شده و معتبر فیلمهایشان در این رویداد شرکت کرد. همان زمان که مخالفان تظاهرات به راه انداخته بودند وخاطره معروف عباس کیارستمی با پرویز صیاد هست که به او گفت من بیرون سالن با پلاکارد میایستم تو به سالن برو و فیلم ببین.
میخواهم بگویم آن زمان اینگونه از سینمای روشنفکر دفاع میکردند شما درنظر بگیرید که الان هفته فیلم دراروپاوامریکا برگزار کنیم چه دستاوردی آقایان برای نمایش آثارموردعلاقهشان در این رویداد دارند؟ سینمای متفکر و روشنفکر را که از بین بردند، این فیلمهای پرفروش میشوند نماینده سینمای ایران؟ البته من معتقدم نسل جوان با استعداد زیادی داریم که میتوانند پرچمهای سینمای ایران در دنیا راهمچنان بالا ببرند اما یازمینه کار برایشان فراهم نیست یا مجبورند به سمت پول و سرمایه و دلخوشی سینماداران بروند ودرچرخه کمدیسازی مدل فعلی قرار بگیرند و این برای سینمای ایران نه تنها بد است که فاجعه است. زمانی بود که در جشنوارههای مهم خارجی هر سال فیلمی به صورت رسمی از ایران داشتیم. در حال حاضر فقط بگیر و ببند و توبیخ است که چرا فیلمها بدون مجوز در جشنوارههای خارجی شرکت میکنندو وزارت ارشاد مجبور است جلوی این فیلمها را بگیرد. درحالی که باید فضای کار برای سینماگران باز شود تا فیلمها در مسیر رسمی و بدون دعوا در چنین رویدادهای معتبری شرکت کنند. قبلا رنگآمیزی تنوع فیلمسازان در سینمای ایران زیاد بود ولی در حال حاضر بخش زیادی از سینماگران دیگر امکان فعالیت ندارند. ازطرفی غلبه نگاه امنیتی رایج دردستگاههای امنیتی برنگاه فرهنگی مدیران روزگار ناخوشایندی رابرای سینما رقم زده است.
جناب عسگرپور! نکتهای که در آخر به آن اشاره کنیم، آیا تبلیغات ماهوارهای که فروش هرچه بالای فیلمهای سینمای ایران آنهم به صورت تبعیضآمیر به دنبال دارد، باعث نفوذ تفکر سرمایهداری در سینما میشود؟ چون در حال حاضر در سینما همه چیز به پول خلاصه شده، تهیهکنندهها فیلم کمدی میسازند چون بازگشت سرمایه دارد و حرف پول در میان آنهاست، سینماداران فیلم کمدی اکران میکنند چون بازگشت سرمایه دارد، جالب اینکه فیلمسازان مدعی تفکر هم سمت ساخت فیلم کمدی رفتند، آیا رواج چنین تفکری درست است؟ نکته مهمتر اینکه آیا وقتی تهیهکنندهای از نمایش فیلمی سود هنگفت میکند آیا این دریافت هزینه نباید در سینما منتشر شود؟ یا اینکه فقط مختص به تهیهکننده است؟ از این منظر که در کشورهای خارج از سودهای کلان حاصل از فیلمهای پرفروش تهیهکننده باید دو، سه فیلم تجربی هنری بسازد و دست فیلمسازان جوان را بگیرد... در ایران انگار اوضاع فرق میکند. نظر شما در این مورد چیست؟
با توصیههای اخلاقی نمیتوان یک زیست بوم را اداره کرد، تهیهکننده و سرمایهگذار ما هم حاصل شرایط کشور هستند، با مجموعهای از دولت مواجهیم که از راههای گوناگون از مردم عوارض و مالیات و... میگیرد، هزینههای زندگی را به شدت بالا میبرد، ارزش پول ملی را به بدترین حالت میرساند و بعد توقع فرزندآوری و حال خوب و نشاط از مردم دارند. واقعا نمیدانم با چه رویی چنین توقعاتی از جامعه دارند؟ دیگر دست در جیب مردم کردن جزو ساختار کشور شده است.
تهیهکننده و سرمایهگذارونهایتا تولیدفیلم هم محصول همین شرایط است (همینجا بگویم که اغلب با سرمایهگذار در سینما مواجه هستیم تا تهیهکننده). شما به صنعت خودروسازی نگاه کنید. همین چند وقت پیش بود که رسما اعلام شد که یک شرکت خودروساز نزدیک به چند هزار میلیارد از مردم زیادی گرفته است با خودم گفتم اگر فقط همین یک مورد مدیران خودروسازی مجبور شوند پول زیاد گرفته شده از مردم را به آنها پس دهند مردم به این نتیجه میرسند که با نظامی مواجه هستند که با عدالت با آنها رفتار میکند و حقوق آنها را رعایت میکند ولی نتیجه چه شد میفهمید در یک جریانی این تبلیغات باید اتفاق میافتاد، همین و بس، اصلا مگر سابقهای از پس دادن وجود داشته که این دومیاش باشد؟ در چنین زیست بومی دیگر به سختی میشود از تعهد و اخلاق و سلامت فرهنگی گفت. وقتی هم به دستاندرکاران جدیدی که سود زیادی بردهاند از مسوولیت اجتماعی میگویی در ظاهر تایید میکنند ولی در دل پوزخند میزنند، به نظرم خیلی تقصیر آنها نیست، چراکه بیشترشان در زیست بومی که شالودهاش در عملکرد مسوولین مشخص است، رشد کردهاند.
آقای عسگرپور! به عنوان پرسش آخر با تبلیغات فیلمها در ماهواره موافق هستید یا مخالف؟
مخالفم اما به تهیهکنندهها حق میدهم وقتی در داخل با بیمهری مواجه میشوند برای بازگشت سرمایه به ماهواره متوسل شوند. وقتی صحنه کشور ما از نخبگان خالی شده، وقتی مدیران ما فهم دقیقی از اداره حوزههای فرهنگ و هنر را ندارند، وقتی میگوییم فروش بالای چند فیلم رونق کل سینما به شمار نمیرود، تازه از آنجا مساله ما با آنها شروع میشود و آنها سینماگران را به جان هم میاندازند که شما از فروش فیلم همکارانتان راضی نیستید و مساله را سخیف جلوه میدهند.
در دورهای هستیم که مخالفین سینمای متفکر ایران که مایلند شمایل غیرعمیقی از سینمای چند دهه گذشته وجود داشته باشد، با بخشی از آقایان حاکمیت در کنار هم قرار گرفتند و با هم خواسته یا ناخواسته همجهت شدهاند.
اگر نقد میکنیم باید بلافاصله تمجید هم کنیم، چون معمولا از جانب مدیران کم تسلط سطحینگر به منتقدان وضع موجود، حمله میشود که شما با موفقیت همکارانتان مخالفید و شما اساسا با موفقیت سینما مخالفید و به این نحو سینماگران را به جان هم میاندازند.
از رونق صحبت میکنیم اما نزدیک به ۷۰درصد همکاران کارگردان ما چندسال است که بیکارند، حتی تعداد کمی از بازیگران ما کار میکنند، شما به فیلمها و سریالها نگاه کنید چند بازیگر هستند که در حال حاضر مشغول به کار هستند پس بقیه کجا هستند؟
الان هفته فیلم در اروپا و امریکا برگزار کنیم چه دستاوردی آقایان برای نمایش آثار مورد علاقهشان در این رویداد دارند؟ سینمای متفکر و روشنفکر را که از بین بردند، این فیلمهای پرفروش میشوند نماینده سینمای ایران؟
معتقدم نسل جوان با استعداد زیادی داریم که میتوانند پرچمهای سینمای ایران در دنیا را همچنان بالا ببرند، اما یا زمینه کار برایشان فراهم نیست یا مجبورند به سمت پول و سرمایه و دلخوشی سینماداران بروند و در چرخه کمدیسازی مدل فعلی قرار بگیرند و این برای سینمای ایران نه تنها بد است که فاجعه است.
زمانی بود که در جشنوارههای مهم خارجی هر سال فیلمی به صورت رسمی از ایران داشتیم. در حال حاضر فقط بگیر و ببند و توبیخ است که چرا فیلمها بدون مجوز در جشنوارههای خارجی شرکت میکنند و وزارت ارشاد مجبور است جلوی این فیلمها را بگیرد. درحالی که باید فضای کار برای سینماگران باز شود تا فیلمها در مسیر رسمی و بدون دعوا در چنین رویدادهای معتبری شرکت کنند.
دیگر دست در جیب مردم کردن جزو ساختار کشور شده است. تهیهکننده و سرمایهگذار و نهایتا تولید فیلم هم محصول همین شرایط است.
بهرغم اینکه مدیران دولتی (سینما) جلسات مکرر با مسوولان رسانه ملی بگذارند و از جلساتشان عکس بگیرند و تفاهمنامه هم امضا کنند اما در عمل میبینیم این تفاهم ها اجرایی نشده کما اینکه الان تعاملات به صفر نزدیک است.
۲۲۰۵۷
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1900028